درباره نیکو خردمند
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۶۲۶۶۱
صدا و چهرهاش را میشناختم، خوش صدا، خوش بیان و نیک سرشت و دانا. فکر نمیکردم روزی هم بازیاش شوم، در اولین تجربه سینماییاش در فیلم واروژ کریم مسیحی، «پرده آخر» که نخستین پرده بازیاش بود، هیجان زده بود و با صراحت میگفت: نمیدانم، میتوانم یا نه؟ ... باید کمکم کنی. یک بازیگر دیگر نیز در فیلم واروژ حضور داشت که نخستین کار سینماییاش بود؛ ماهایا پطروسیان و جالب اینکه این دو بازیگر زیباترین صحنههای بازی فیلم را خلق کردند و در حالیکه هر دو در تردید توانستن و نتوانستن بودند، بر هیجان و تردیدشان غلبه کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نیکو خردمند هنرمند پیشکسوت عرصه بازیگری و گویندگی در پنجمین روز از آبان ۱۳۱۱ خورشیدی در تهران و در خانوادهای فرهنگی متولد شد. او خواهر بزرگتر آهو خردمند و دخترعموی شهرو خردمند بود. او دارای مدرک تحصیلی دیپلم و فارغالتحصیل کارگردانی سینما در رویال تئاتر سلطنتی بود.
خردمند فعالیت خود را از ۱۳۳۷ خورشیدی با گویندگی در رادیو آغاز کرد و همچنین فعالیت سینمایی او با بازی در فیلم "پرده آخر" در ۱۳۶۹ خورشیدی شروع شد.
قاب های خالی، عشق گمشده، آژانس دوستی، کت جادویی، مادر، همسایه ها، هفت سنگ، همه فرزندان من، آوای فاخته و دزدان مادربزرگ از جمله آثار تلویزیونی هستند که زنده یاد خردمند در آن ها به ایفای نقش پرداخته است.
این هنرمند پیشکسوت همچنین در عرصه سینما نیز با ایفای نقش در تعدادی از آثار خاطره انگیز، تصویری به یاد ماندنی را در ذهن تماشاگران بر جای گذاشت به نحوی که مخاطبان، ایفای نقش او در آثار سینمایی همچون بازیچه، راز گل شب بو، قلب های نا آرام، صبحانه ای برای دو نفر، کافه ستاره، پیشنهاد ۵۰ میلیونی و قاعده بازی را از یاد نمی برند.
نیکو خردمند حدود ساعت ۴ بامداد ۲۶ آبان ۱۳۸۸خورشیدی در ۷۷ سالگی و در بیمارستان ابن سینای تهران درگذشت. وی در پاییز سال ۱۳۸۷ چندین بار به بیمارستان منتقل شده بود. همچنین بیماری وی در ماههای آخر عمرش شدت یافته بود. نیکو خردمند در هفتههای پیش از مرگش به دلیل بیماری قلبی و عروقی و ضعف جسمانی تحت مراقبت پزشکی قرار گرفت و در بیمارستان بستری بود.
نیکو خردمند و حضور در رادیو و جایگاه دوبله
نیکوخردمند فعالیت هنریاش را از همچنانکه گفته شد در ۱۳۳۷ خورشیدی و با گویندگی در رادیو آغاز کرد و از ۱۳۳۹ خورشیدی نیز در دوبله مشغول بوده است. وی درباره حضور رادیو و علاقه به گویندگی گفته است: حضور من در عرصه هنر به دوران نوجوانی باز می گردد. از همان دوران علاقه عجیبی به گویندگی داشتم و اما نمی دانستنم که توانایی لازم را برای این کار را دارم یا نه؟ دقیقا نمی دانستم باید به چه کسی مراجعه کنم و چگونه می توانم دوبلور شوم. در نهایت با معرفی یکی از آشنایان به رادیو معرفی شدم و به ساختمان امروزی رادیو تهران در میدان ارک رفتم. در آن زمان اسماعیل پور والی مدیر رادیو بود. بعد از اینکه خود را معرفی کردم از من خواستند تا برنامه اجرا کنم و این در حالی بود که هیچ تجربه ای در عرصه گویندگی نداشتم. نگران بودم همچنان نمی دانستم که می توانم از عهده این کار بر آیم. در اولین تجربه پیش محبی رفتم و اعلام برنامه می کردم و در حقیقت اینگونه به عرصه هنر وارد شدم. برنامه های رادیو در آن دوره زنده برگزار می شد و افراد کمی در این رسانه مشغول بکار بودند اما همه هنرمندان آن دوره رادیو، هنرمند بودند. بعد از گویندگی بود که کم کم بسوی دوبله آمدم و در این عرصه مشغول فعالیت شدم و پیش از آن نیز آموزش های لازم را سپری کردم.
وی گویندگی فیلم را زیر نظر هوشنگ لطیفپور و سعید شرافت آغاز کرد و گوینده نقشهای اصلی بهجای کلودیا کاردیناله، آوا گاردنر، الیزابت تیلور، اینگرید برگمن، ایوت میمییوکس، لی رمیک، الکه زومر و فخری خوروش… بودهاست.
او همزمان با دوبله از ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷ خورشیدی گوینده نمایشهای رادیویی برنامه دوم رادیو و همچنین مجری برنامه «معرفی تئاتر در تلویزیون» در ۱۳۵۱ خورشیدی بود. او در دوبله فیلمهای کلاسیک تاریخ سینما که در دهه پنجاه در «تلویزیون ملی ایران» دوبله میشدند، حضور داشت و گوینده مجموعه مستند «پنجرهها» نیز بود.
بهمن فرمان آرا درباره حضور هنری نیکو خردمند در رادیو و روی پرده سینما و همچنین همکاری با او یادداشت بلندی نوشته که در بخشی از آن آمده است: «آشنایی من با نیکو خردمند از سر دوبله فیلم «شازده احتجاب» ۳۶ سال پیش شروع شد. وقتی وارد اتاق دوبله می شد و جای شخصیتی باید صحبت می کرد، آنچنان در آن نقش حل می شد که گویی نقش فخری را خودش دارد، بازی می کند. به همین دلیل نیز وقتی خیلی دیر در زندگی حرفه ایش در جلوی دوربین در نقشی ظاهر می شد باز هم همان اتفاق می افتاد و نیکو در بازیگری هم درجه یک بود. در فیلم «خاک آشنا» من نقش خانم سالاری را بر اساس شخصیت خانم معصومه سیحون نوشته بودم. کسی را جز نیکو خردمند برای این نقش در نظر نداشتم و او با اینکه بیمار بود، با قلبی که دیگر مثل سابق نمی تپید تا قلب کردستان نیز با ما آمد و در حرارت ۴۲ درجه جلوی دوربین رفت. در واقع علتی که من اسم این شخصیت را خانم سالاری گذاشتم، این بود که هم خانم سیحون و هم نیکو خردمند جزء سالارزنان این مرز و بوم هستند. مهم ترین صحنه بازی نیکو در فیلم «خاک آشنا» را ماموران قیچی به دست از فیلم من درآوردند و این باعث اندوه فراوان من شد. بعد که شنیدم در جشن خانه سینما برای بزرگداشت نیکو خردمند همان سکانس سانسوری را کامل نشان داده بودند، بی نهایت خوشحال شدم که مردم بازی او را می دیدند. مثل نیکو خردمند دیگر نخواهم دید و به خاطر رفاقتش، حرفه ای بودنش و مهم تر از همه خانم بودنش هرگز فراموش اش نخواهم کرد. یادش را گرامی می دارم و بدون هیچ رودربایستی در خلوت به یادش گریه خواهم کرد.»
نیکو خردمند و حضور در سینما و تلویزیون
خردمند کار بازی در سینما را از ۱۳۶۹ خورشیدی با فیلم «پرده آخر» به کارگردانی «واروژ کریم مسیحی» آغاز کرد که نخستین نقش آفرینی او در سینما، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن در نهمین جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد. وی همچنین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر را برای فیلم «بازیچه» دریافت کرد و برای فیلم «غزال» نیز نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر شد. او درباره نفس و ماهیت بازیگری می گوید: کار بازیگر غوطه ور شدن در نقشی است که باید آنرا ایفا کند. من فردی مهربان هستم و باور می کنم که وقتی در نقش مادربزرگ بازی می کنم به واقع مادربزرگ هستم. زحمتی برای بدست آوردن نقش در آثاری که تاکنون در آن بازی کرده ام نمی کشم اما برای اجرای آن تلاش می کنم. بازیگر باید بازی نکند و مخاطب را فریب ندهد در آن لحظه است که مخاطب بازیگر را باور می کند. هنگامی که در سریال آوای فاخته بازی می کردم واقعا خودم بودم و گاهی اوقات در برخی از سکانس ها در این سریال اتفاقاتی می افتاد که در فیلمنامه نبود و در صحنه اتفاق می افتاد که بر زیبایی های کار می افزود.
نیکو خردمند درباره حضورش در سینما و تلویزیون به عنوان بازیگر گفته بود: من تجربه بازیگری نداشتم و تنها در عرصه گویندگی و دوبله کار می کردم. با معرفی صلاحمند و نوشابه امیری برای بازی در فیلم پرده آخر به واروژ کریم مسیحی معرفی شدم و بعد از انتخاب وی به عنوان نخستین تجربه سینمایی در فیلم این کارگردان سینما حضور یافتم. قبل از اینکه پشت دوربین قرار گیرم استرس داشتم و نمی دانستم حضور جلوی دوربین چگونه خواهد بود اما وقتی جلوی دوربین رفتم هیچ نگرانی نداشتم و به راحتی در نخستین تجربه سینمایی خود حضور یافتم. بعد از بازی در پرده آخر فعالیت خود را در عرصه سینما و تلویزیون ادامه دادم. شاید تصور همه بر این است که حضور جلوی دوربین جذابیت بیشتری دارد اما برای من دوبله جذابیت بیشتری داشت و در نخستین حضورم در عرصه دوبله هیجان بیشتری داشتم.
او درباره کارنامه بازیگری خود و آثار مورد علاقه اش نیز گفته است: بهترین اثر سینمایی که در آن به ایفای تقش پرداختم پرده آخر بود. همچنین بهترین کار تلویزیونی که در آن بازی کردم آوای فاخته بود. بسیار عجیب است که همه دزدان مادربزرگ را به خاطر دارند و کسی آوای فاخته را به یاد ندارد. کارکردن با صباغ زاده و کریم مسیحی برایم بسیار لذت بخش بود. این ۲ با اینکه شیوه کار و زندگی متفاوتی دارند اما هر ۲ افراد با شخصیت و موفقی هستند.
نیکو خردمند پس از سال ها کمکاری در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر با فیلمهای پرونده هاوانا، کافه ستاره و چند میگیری گریه کنی حضور داشت.
مهدی صباغزاده کارگردان سینما به بهانه مراسم بزرگداشت نیکو خردمند در جشن سینما گفته بود: نیکو خردمند همه ویژگیهای یک بازیگر خوب را دارد. این کارگردان که در فیلمهای خانه خلوت، صبحانهای برای دو نفر، پیشنهاد پنجاه میلیونی و سریال دزدان مادربزرگ با خردمند همکاری داشته است، گفت: ایشان بازیگر بسیار پرقدرت، با شخصیت و محترمی هستند که روابط عاطفی بسیار خوبی سر صحنه برقرار میکنند و درواقع مادر سینمای ایران هستند. اگر شخصی دارای ویژگیهای ایشان باشد، قطعا یک هنرمند واقعی است و باید به او احترام گذاشت و برایش آرزوی سلامتی کرد.
نیکو خردمند سریال آوای فاخته را به عنوان بهترین اثر تلویزیونی خود انتخاب کرده است.علیرضا رییسیان نویسنده و کارگردان نیز که در فیلم «پروندههاوانا» با نیکو خردمند، همکاری داشته است، درباره شخصیت و بازیگری او گفته است: شاید «پرونده هاوانا» یکی از آخرین کارهای نیکو خردمند است که هنوز به نمایش عمومی درنیامده است. با اینکه خانم نیکو خردمند برای لحظات کوتاهی در این فیلم حضور دارد، اما به بلندای یک بازیگر قوی حضور موثری دارد. نیکو خردمند از جمله بازیگرانی است که صدا و صورت خوبی در سینما و تلویزیون دارد به هرحال مجموع این دو ویژگی، کمتر در شخصیت بازیگری پیدا میشود.
از دیگر فیلمهای او میتوان به حکایت آن مرد خوشبخت (رضا حیدرنژاد - ۱۳۶۹)، خانه خلوت (مهدی صباغزاده - ۱۳۷۰)، مسافران (بهرام بیضایی - ۱۳۷۰)، بازیچه (تورج منصوری - ۱۳۷۲)، راز گل شب بو (سعید خورشیدیان - ۱۳۷۲)، زینت (ابراهیم مختاری - ۱۳۷۲)، روزهای خوب زندگی(مهدی صباغزاده - ۱۳۷۳)، نگاهی دیگر (حسین مختاری - ۱۳۷۳)، غزال (مجتبی راعی - ۱۳۷۴)، سفر پر ماجرا (سیامک اطلسی - ۱۳۷۵)، روانی (داریوش فرهنگ - ۱۳۷۶)، قاصدک (قاسم جعفری - ۱۳۷۶)، قاعده بازی (عبدالرضا نواب صفوی - ۱۳۷۶)، هفت سنگ (عبدالرضا نواب صفوی - ۱۳۷۶)، شراره (سیامک شایقی - ۱۳۷۸)، کاغذ بی خط (ناصر تقوایی - ۱۳۸۰)، قلب های ناآرام (مجید مظفری - ۱۳۸۱)، صبحانه ای برای دو نفر(مهدی صباغزاده - ۱۳۸۱)، پرونده هاوانا (علیرضا رئیسیان - ۱۳۸۳)، کافه ستاره (سامان مقدم - ۱۳۸۳)، پیشنهاد پنجاه میلیونی (مهدی صباغزاده - ۱۳۸۳)، چند می گیری گریه کنی(شاهد احمدلو - )، راننده تاکسی (مهدی صباغ زاده - ) و خاک آشنا (بهمن فرمان آرا) نام برد.
منابع:
۱. خردمند: هنرمندان پیشکسوت نیاز به حمایت دارند؛ گفت و گوی مفصل ایرنا با نیکو خرمند ۱۵ شهریور ۱۳۸۸
۲. زندگینامه نیکو خردمند از بانک جامع اطلاعات سینمای ایران و روزنامه همشهری (همشهری آنلاین)
۳. آخرین گفت و گوی نیکو خردمند با مطبوعات؛ ماهنامه نسیم هراز؛ شماره ۴۶
۴. نیکو خردمند درگذشت: خواب تلخ بانوی خوش صدا؛ روزنامه اعتماد؛ ۲۷ آبان ۱۳۸۸
۵. یادداشت داریوش ارجمند پس از درگذشت نیکو خردمند؛ ۵ آذر ۱۳۸۸
۶. کتابشناسی نمایش های رادیو؛ نویسنده : احمدی فرد، سهیلا؛ محمدی، الهه زاده.
برچسبها ناصر تقوایی دانشنامه واروژ کریم مسیحی کردستان جشنواره فیلم فجر علیرضا رئیسیان رادیو فیلم مجتبی راعیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: ناصر تقوایی دانشنامه واروژ کریم مسیحی کردستان جشنواره فیلم فجر علیرضا رئیسیان رادیو فیلم مجتبی راعی ناصر تقوایی دانشنامه واروژ کریم مسیحی کردستان جشنواره فیلم فجر علیرضا رئیسیان رادیو فیلم مجتبی راعی اخبار کنکور واروژ کریم مسیحی سینما و تلویزیون جشنواره فیلم فجر نیکو خردمند داریوش ارجمند پرونده هاوانا جلوی دوربین مهدی صباغ صباغ زاده پرده آخر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۶۲۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سمیرا حسنپور از پشت صحنه سریال اسکار | آقای مدیری آدم را بد عادت میکند
آفتابنیوز :
سیمرا حسن پور البته پیش از این هم در سریالهای شبکه نمایش خانگی مثل جیران حسن فتحی و رئالیتیشوی شبهای مافیا حضور داشته است. حالا هم در حال بازی در سریال گردنزنی به کارگردانی سامان سالور، همسرش، است که تصویربرداریاش احتمالا تا مرداد ماه به طول میانجامد. با او در باره حضور در شبکه نمایش خانگی و سریال جدیدش صحبت کردیم:
در چند سال گذشته چندین همکاری با شبکه نمایش خانگی داشتهاید. از تجربه این سریالها بگویید. چه تفاوتهایی با تلویزیون وجود دارد؟
حتما تفاوت دارد. ممیزیهای کمتری هست و دستمان برای طرح مسائل مختلف بازتر است. من سر سریال جیران بودم و دو تا هم رئالیتی شو داشتم.
با توجه به این بازخوردها فکر میکنید مخاطبان تلویزیون بیشتر است یا شبکه نمایش خانگی؟
تلویزیون پیش از این بینندههای بیشتری داشت. رسانهای است که رایگان در اختیار همه است و همه میتوانند ببینند. به همین دلیل هم پیش از این بینندگان بیشتری داشت. اما مدتی است تعداد تماشاگرانش کمتر شده است. امیدوارم به روال سابق برگردد و باز هم همان تعداد بیننده را داشته باشد. برای این که جایگاه دیگری دارد. شما نمیتوانید مثلا سریال پایتخت را با هیچ سریال دیگری مقایسه کنید. چه اشکالی داشت که تلویزیون اینقدر پربیننده بود؟ شبکه نمایش خانگی یک مقدار مخاطبان خاصتری دارد که قشر متوسط رو به بالا هستند.
احتمالا یکی از دلایلش همان مبلغ اشتراکی است که باید پرداخت کنند.
دقیقا. تصور من همین است. کسانی که در شهرستانهای کوچک هستند یا از نظر مالی ضعیفند، به این پلتفرمها دسترسی ندارند. با این وجود بینندگان خودش را دارد که تعدادشان کم هم نیست.
اصولا رسانه برایتان مهم است؟ یعنی برایتان فرق میکند که در تئاتر باشید یا سینما یا تلویزیون؟
من از اول هم عاشق پرده نقرهای سینما بودم.
علیرغم این که کارتان را با تئاتر شروع کردید.
بله. من خیلی اتفاقی با تئاتر شروع کردم. من از اول سینما را دوست داشتم، ولی در دانشگاه تئاتر خواندم. برای نمایش مصائب استاد نوید ماکان کار آقای بیضایی برای ایشان تست دادم و پذیرفته شدم و کار کردم. ولی بعد سمت تصویر رفتم. تئاتر هم البته بسیار جذاب است، ولی من سینما را ترجیح میدهم.
از برنامه اسکار صحبت کنیم. چطور تجربهای بود؟
من اصولا در این برنامهها شرکت نمیکنم. ولی چون این کار آقای مدیری بود، رفتم. تجربه جذابی بود و ژ ژ صحنههایش در شبکههای اجتماعی پربازدید شد. سر صحنه هم خیلی خندیدیم و خوش گذشت. مدتها بود انقدر نخندیده بودم. نعیمه نظام دوست واقعا دوست داشتنی است و باعث شد بخندیم. اصلا فضای خوبی سر تصویربرداری وجود داشت. خود آقای مدیری و بقیه کسانی با آنها هم گروه بودم مثل بهنام تشکر و محمدرضا هدایتی هم بسیار عالی بودند. نظرم نسبت به این برنامهها اصلا عوض شد.
این دومین همکاری شما با مهران مدیری است و پیش از این ساعت ۶ عصر را با او کار کرده بودید. کار با او چطور است؟
آقای مدیری آدم را بدعادت میکند. انقدر کار با او جذاب است که دیگر نمیخواهید بعد از آن سر کار دیگری بروید. چون شرایط کار خیلی انسانی و درست است.
این شرایط درست که میگویید، چیست؟
از نظر زمان کار خیلی خوب است به عوامل اهمیت میدهد. یعنی زمانبندی طوری نیست که از ۵ صبح سر کار باشی تا آخر شب. این باعث میشود بازیگر و همینطور بقیه گروه آرامش داشته باشند. این مسئله سر کارهای دیگر وجود ندارد. مقدار زمانی که در روز کار میکنند خیلی زیاد است و ساعتهای آفیشها هم بد است. ولی سر کار آقای مدیری همه چیز خیلی فکرشده است و جو آرام است. کسی سر کسی داد نمیزند و فضای بسیار آرامی وجود دارد. خودش هم انسان محترمی است و همه چیز سر کار خوب است. امیدوارم دوباره قسمت باشد با او کار کنم.
شما فیلم «تابستان همان سال» را هم در جشنواره سال گذشته داشتید که محمود کلاری کارگردانش بود.
به نظرم آقای کلاری یک فیلم ماندگار ساخته است. واقعا برای من تجربه درخشانی بود. در این قابها و تصاویر کیف کردم. هر لحظهاش برای من خوشایند بود که میتوانم با این قابها در تصویر بمانم. نمیتوانم بگویم چقدر برای من رویایی بود. تمام لحظهها انگار نقاشی میشد. فضای کار در دهههای سی و چهل میگذشت و من خیلی این زمان را دوست دارم. از گلدانهای حیاط گرفته تا دیوارها و غذایی که میخوردیم برای من جذاب بود. خوشحالم که توانستم این فضا را از طریق این فیلم تجربه کنم. اصلا علاقه من به سینما و بازیگری به همین دلیل است که میتوانم زندگیهایی را تجربه کنم که در واقعیت نمیشود.
از امکان تجربه زندگیهای مختلف در سینما گفتید. جایی هم گفته اید وقتی میخواهم نقشی را بازی کنم سعی میکنم با او زندگی کنم و او را وارد زندگی واقعی ام میکنم.
بله. تا جایی که میتوانم این کار را میکنم. مثلا در سه کام حبس که نقش یک پرستار را داشتم، واقعا ده روز در بیمارستان کنار پرستارها ایستادم و از آنها یک چیزهایی یاد گرفتم. سر فیلم تمشک هم سعی کردم زیست آن شخصیت را تجربه کنم. مثل او چادر سرم میکردم و بیرون میرفتم. وسایل ارتباط جمعی مثل موبایل و لب تاپ را کنار گذاشتم و خواستم تنهایی را تجربه کنم؛ و اینها باعث شد افسرده شوید.
بله. من قبل از فیلم تمشک اصلا نمیدانستم افسردگی چیست. آدم شاد و سرحالی بودم و بازی کردن در این نقش واقعا برایم سخت بود. الان برایم خیلی راحت شده، چون دنیای امروز به این سمت رفته است.
بازی در تمشک و افسردگی که سراغتان آمد باعث شد ۶ کیلو وزن کم کنید. درست است؟
بله. سر آن کار ۶ کیلو کم کردم، سر کار آقای کلاری هم ۱۳ کیلو کم کردم. چون آقای کلاری میگفت یک این شخصیت نحیفتر و لاغرتر از تو است. مسئله دیگری که وجود دارد این است که به جز این که زیست شخصیتی را که میخواهم بازی کنم، از نزدیک تجربه میکنم. اگر شخصیت هم مربوط به گذشته باشد، در باره آن زمان مطالعه میکنم. سر کار تابستان همان سال، من تعداد زیادی کتاب قجری خواندم. میخواستم از کنار هم قرار دادن آنها به این درک برسم که یک زن در آن زمان چطور زندگی میکند. چون معتقدم آن حس را باید درون خودم پیدا کنم.
از کار با همسرتان سامان سالور بگویید. این نسبت ناخودآگاه روی کارتان تأثیر دارد؟
من و سامان طرز تفکرمان خیلی به هم شبیه است. هر دو در کار به هم آزادی میدهیم. اگر من برای نقشی مناسب باشم، نقش را به من میدهد، اگر نه هیچ اصراری نیست و او هم این کار را نمیکند. من سر کارهای دیگر هستم و او هم میتواند بازیگران دیگری را دعوت کند. ولی اگر جایی بفهمد نقش به درد من میخورد و من میتوانم چیزی به آن نقش اضافه کنم، حتما از من استفاده میکند. خودش همیشه میگوید وقتی بازیگری در کنارم است که برای کار تلاش میکند و بازیگر خوبی هست چرا از او استفاده نکنم؟ این را دارم نقل به مضمون میگویم، نمیخواهم از خودم تعریف کنم. میگوید من از بازیگری که ایده دارد و با عشق و علاقه تلاش میکند تا به نقش برسد، چرا استفاده نکنم. سامان هم در بازیگری من بسیار موثر بود. اولین کار من در سینما با او بود؛ که برای آن جایزه هم گرفتید.
بله هم جایزه جهانی گرفتم و هم در فجر کاندید شدم. برای فیلم سه کام حبس هم جایزه گرفتم. سامان اصولا من را در کار فقط به عنوان بازیگر میبیند. اینطور نیست که حواسش به من بیشتر از بقیه باشد. یعنی ممکن است کاملا یک سکانس من را از فیلم بیرون بیاورد. در این موارد خیلی حرفهای کار میکند.
الان هم که سر سریال با او هستید.
بله. سریال گردن زنی که خیلی داستان عجیب و غریب و معمایی دارد با حرکتهای فروان. به نظرم کارگردانی این کار خیلی سخت است، ولی سامان از پس آن برآمده است. من که خیلی از بودن در این سریال خوشحالم. برای اولین باز نقشی دارم که کمیشبیه خودم است.
منبع: همشهری آنلاین